نصرتالله سیفی، مدیرعامل اسبق شرکت ملی صادرات گاز ایران
اخیرا مطالب زیادی در گروههای اجتماعی مجازی تخصصی و غیرتخصصی درباره صادرات گاز ایران به ترکیه که یک قرارداد بلندمدت انرژی بوده و برای ایران بینظیر و در منطقه انگشتشمار است، تبادل و مورد توجه واقع شده است. کمی قبلتر از آن هم موضوع واردات گاز از ترکمنستان و کمی قبلتر هم موضوع صادرات گاز به پاکستان و هند. تقریبا به طور دائمی هم مبحث کرسنت لابهلای هر کدام از این موارد با آبوتاب بیان میشود و مثل اشعار ترجیعبند، قافیه ثابت قصیده صادرات گاز ایران شده است.
برخی مطالب بیان شده مرا یاد گزاره سراسر غلط و یا مخلوطی از اغلاط میاندازد که میگوید: «خسن و خسین هر سه دختران معاویه بودند»! گزارهای سراسر غلط با سایهای کمرنگ از واقعیت و غیرقابل اصلاح و روتوش.
بگذریم از مطالب بیان شده و اینکه تا چه حدی با واقعیت منطبق است و بگذریم از نیات و اغراض سیاسی جناحی از طرح آنها و بگذریم از اهداف ژورنالیستی برای استفاده از تکنیک کشف حقیقت از لابهلای حجم مبادلات اطلاعات و بگذریم از خیلی انگیزههای دیگر که به آن آگاهی نداریم.
ولی حتما همه ما از یک موضوع نمیگذریم و آن حفظ و حراست از منافع ملی است.
آیا میدانید ایران اولین دارنده ذخایر گاز طبیعی معمولی (غیرماسهای) جهان است؟ ولی تاکنون بالانس صادرات گاز ایران تقریبا صفر بوده است. و آیا میدانید ارزش صادرات گاز ایران به راحتی میتواند محور توسعه شتابدار ایران شود؟ شغلها ایجاد کند و اقتصاد را شکوفا کند؟ آیا میدانید فقط حق ترانزیت و عملیات انتقال گاز کشورهای همسایه از داخل خطوط لوله ایرانی که از نظر وسعت و تکامل منحصربهفرد است، سالانه چند میلیارد دلار میتواند عاید کشور کند؟ و آیا میدانید امنیت ملی و اقتصادی ناشی از گاز میتواند زیربنای رشد اقتصادی پایدار ایران باشد؟ و دیگر مزایا که هر کدام برای یک کشور فرصتی است.
و اما از طرفی آیا دقت کردهاید همه این کشمکشها فقط یک نتیجه داشته و آن کور شدن صادرات گاز ایران است؟ ما ندانسته در زمین چه کسی بازی میکنیم؟ هیچ دقت کردهاید نفرات دوم و سوم و چهارم دارنده گاز (روسیه و قطر و ترکمنستان) بیخ گوشمان هستند و هرکدام دارند با گاز، کشورشان را میسازند یا ساختهاند؟ و هیچ دقت کردهاید خریداران منطقهای (مثل ترکیه و پاکستان) و بینالمللی ( مثل اروپا) با محبوس شدن صادرات گاز ما میتوانند دست بالا را در مذاکرات داشته باشند؟ یا بدخواهان منطقهای و بینالمللی به اهداف خود برسند. مثلا همین آل سعود اولین دارنده منابع نفتی است، ولی از گاز بیبهره است و اصلا خوش ندارد ایران از این طریق کسب درآمدی کند که او را در موقعیت بالاتری قرار دهد؟
برای موضوع قراردادهای ترکیه و کرسنت و پاکستان و هند و افغانستان و ترکمنستان و آذربایجان و قرهباغ و عراق و کویت و عمان و سوئیس و گرجستان و ارمنستان و چگونگی و کموکاستیهای آنها ساعتها میتوانیم بحث کنیم. راجع به اینکه اگر شدت انرژی در ایران (که چهار برابر جهان است) نصف شود و گاز آزادشده را به قیمت گاز پتروشیمیها بفروشیم سالانه بیش از ۱۵ میلیارد دلار کسب درآمد میکنیم و تا سی سال نزدیک ۴۵۰ میلیارد دلار عایدمان میشود، میتوانیم کلی حرف بزنیم.
درباره ترانزیت گاز و موقعیت بینظیر ژئوپلتیک ایران که دیگر چه بگویم. با یک حسابوکتاب سرانگشتی از اکتشافها و قابلیتهای جدید و حتی با قیمتهای پایین امروز انرژی جهانی، درباره یک موضوع حدودا ۱۰۰۰ میلیارد دلاری طی سی سال صحبت میکنیم. (یعنی آینده خودمان و فرزندانمان و نسلهای بعدی). حالا نمیگویم که با همین گاز چه پتروشیمیها که نمیشود راه انداخت. راجع به اینکه اینها باید مطالبه شود کلی میتوانیم پیگیری کنیم و البته حق هر شهروند ایرانی است که درباره حقوق ملی کنجکاو و ساعی و پیجو باشد، آن هم بر اساس روشهای علمی و دلایل محکم و حرفهای.
منبع: www.cngmag.ir